-
Par laryjan le 10 August 2017 à 09:15
خبر بازداشت آزاده نامداری هنگام ورود به ایران به سرعت در فضای مجازی پخش شده است.
در همین راستا کانال سینما صبح امروز چهارشنبه ۱۸ مرداد اعلام کرد:
یکى از مسئولان فرودگاه امام (ره) این خبر را تائید کرده است.
در ادامه گمانهزنیها درباره بازداشت نامداری خبرگزاری مهر با مصطفی محبى مدیر کل زندان های استان تهران در این باره گفتوگو کرد. او با اظهار بیاطلاعی از بازداشت نامداری گفت:
از دستگیری آزاده نامدارى اطلاع ندارم. من فقط گفتم که وی وارد زندان های تهران نشده است.
تابناک در خبر کوتاهی اعلام کرد:
پیگیری های خبرنگار «تابناک» حکایت از آن دارد که آزاده نامداری در زمان ورود به ایران بازداشت نشده و حتی برخوردی نیز با او صورت نپذیرفته است.
به این ترتیب احتمالاً خبر بازداشت آزاده نامداری ساخته کاربران شبکه های اجتماعی بوده و دروغ است.
1 comment -
Par laryjan le 10 August 2017 à 08:56
نامه یک پسر ۹ ساله به یك دختر! مجموعه : مطالب خواندنی و جالب
your comment -
Par laryjan le 10 August 2017 à 08:33
این زن در جلسه دادگاه گفت: «شوهرم با یک دختردوست بود وبه خاطر همین چند بار باهم مشاجره کردیم اما او حاضر نبود از این دختر بگذرد من هم که بشدت عصبانی وناراحت بودم او را با چاقو کشتم...»
بیست وچهارم تیر سال پیش، در جریان مشاجره خونین زن وشوهری در آپارتمانشان واقع در خیابان سبلان تهران زن جوان در حالی که دستهایش آلوده به خون همسرش بود با پلیس تماس گرفت و گفت: «من شوهرم را کشته ام.»
پس از اعتراف لیلای 34 ساله به قتل شوهرش، بازپرس جنایی پس ازبازجوییهای لازم او را به زندان زنان انتقال داد. محاکمه این زن صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده وبا حضور قاضی غفاری- مستشار ارشد دادگاه- تشکیل جلسه داد. ابتدا نماینده دادستان متن کیفرخواست علیه متهم را که به قتل عمد شوهرش اعتراف کرده بود بیان کرد. سپس وکیل خانواده مقتول به نمایندگی از آنها در دادگاه حضور یافت وخواستار قصاص زن جوان شد.
آنگاه لیلا پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند. او گفت چند وقتی بود که به تماسهای تلفنی شوهرم فریدون، ظنین شده بودم تا اینکه فهمیدم با دختر جوانی دوست شده است. سر همین مسأله چندین بار باهم درگیر شدیم بهطوری که ذهنم دیگر به هم ریخته بود، ما یک دختر پنج ساله داشتیم وهر وقت به جدایی فکر میکردم خودم را در بنبست میدیدم و...
روز حادثه فریدون پس از مشاجره لفظی کتکم زد و من که دیگر جانم به لبم رسیده بود و نمیتوانستم سایه سنگین یک دختر را که شوهرم تمام اوقاتش را با او میگذراند تحمل کنم به آشپزخانه رفتم که چشمم به چاقو افتاد. آن را برداشتم و با پریشان حالی به شوهرم حمله کردم و ضربهای زدم.اما من هیچ وقت قصد کشتن همسرم را نداشتم و در آن لحظه فقط میخواستم او را بترسانم چون مرا بشدت کتک زده بود.حالا هم از مرگ هیچ ترسی ندارم اما تنها نگرانی ام، سرنوشت نامعلوم ومبهم تنها دخترم است.به همین خاطر ازخانواده شوهرمرحومم و قضات دادگاه عاجزانه درخواست دارم مرا به خاطر دخترم وبه خاطر جوانیام ببخشند.... من از وقتی بازداشت شدهام نتوانستهام براحتی دخترم را ببینم و روزها و شبهایم را با کابوس مرگ میگذرانم.
پس از پایان محاکمه قضات وارد شور شدند تا حکمشان را درباره این زن صادر کنند.
your comment -
Par laryjan le 8 August 2017 à 10:50
حسینعلی امیر معاون پارلمانی رئیسجمهور نامه معرفی وزرای پیشنهادی برای دولت دوازدهم را تقدیم مجلس کرد.
اسامی وزرای پیشنهادی حجت الاسلام حسن روحانی برای تشکیل دولت دوازدهم به شرح ذیل است:
1- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی: سید حسن قاضیزاده هاشمی
2- وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح: امیر سرتیپ امیر حاتمی
3- وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی: علی ربیعی
4- وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: محمد جواد آذری جهرمی
5- وزرات نیرو: حبیبالله بیطرف
6- وزارت اطلاعات: حجت الاسلام سید محمود علوی
7- وزارت اقتصاد: مسعود کرباسیان
8- وزارت امور خارجه: محمد جواد ظریف
9- وزارت آموزش و پرورش: سید محمد بطحائی
10- وزارت کشاورزی: محمود حجتی
11- وزارت دادگستری: سید علیرضا آوایی
12- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: سید عباس صالحی
13- وزارت راه و شهرسازی: عباس آخوندی
14- وزارت صنعت، معدن و تجارت: محمد شریعتمداری
15- وزارت کشور: عبدالرضا رحمانیفضلی
16- وزارت نفت: بیژن زنگنه
17- وزارت ورزش و جوانان: مسعود سلطانیفر
your comment -
Par laryjan le 8 August 2017 à 10:09
نیمه شب هجدهم خرداد پارسال، مأموران پلیس و تیم جنایی از وقوع جنایتی هولناک در خیابان گرگان باخبر شدند.زن جوان در همان نخستین لحظات جان باخته بود اما شوهرش بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت که پزشکان توانستند با چند عمل جراحی نجاتش بدهند.ازسوی دیگر کارآگاهان در تحقیقات تخصصی دریافتند ضارب پسر جوانی به نام «افشین» - 25 ساله – است که پس از به رگبار بستن زن و شوهر، از محل جنایت گریخته است.
چند روز بعد عامل جنایت در یکی از شهرهای غربی کشور دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
افشین در نخستین مرحله بازجویی راز جنایت را فاش کرد و سرانجام صبح دیروز به اتهام قتل عمد در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حشمت الله توکلی و با حضور قاضی دکتر ابراهیم اسلامی – مستشار ارشد دادگاه – تحت محاکمه قرار گرفت.در آغاز جلسه دادگاه، اولیای دم -والدین مقتول- قصاص قاتل دخترشان را از قضات دادگاه خواستند. سپس متهم به قتل پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند.
این جوان با پذیرفتن اتهام قتل در شرح ماجرا گفت: هفت ماهی بود که با نیلوفر (مقتول) آشنا شده و به او علاقه پیدا کرده بودم. ازعشق زیاد قصد ازدواج با او را داشتم اما پنج ماه پس از آشناییمان متوجه شدم او شوهر دارد!نیلوفر میگفت قرار است از شوهرش طلاق بگیرد و حتی این را هم گفت که شوهرش او را بشدت اذیت میکند.
ما بشدت به هم وابسته شده بودیم اما بعد فهمیدم او دیگر نمیخواهد با من رابطه داشته باشد و به خاطر شکست عشقی تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم که با من تماس گرفت و خواست با شوهرش حرف بزنم. من هم برای صحبت با این مرد به محل زندگیشان رفتم اما هنوز شوهرش به خانه نیامده بود.
وقتی با نیلوفر حرف میزدم شوهرش از راه رسید که ناگهان با هم درگیر شدیم و من با اسلحهای که همراهم بود 4 گلوله به نیلوفر شلیک کردم و یک گلوله هم به شوهرش زدم و از آنجا فرار کردم.
چند روز بعد هم درغرب کشور توسط مأموران آگاهی دستگیر شدم و حالا هم اتهام را قبول دارم و هیچ دفاعی از خودم نمیتوانم داشته باشم.من نیلوفر را واقعاً دوست داشتم ولی او مرا بازی داد.به همین خاطر او را کشتم حالا هم خودم را مستحق اعدام میدانم و هرگز خودم را به خاطر قتلی که مرتکب شدهام نمیبخشم. پس از اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و این جوان را به خاطر قتل عمد به قصاص و به خاطر زخمی کردن شوهرمقتول به پرداخت دیه محکوم کردند.
گفتوگو با متهم
عشق را چگونه معنی میکنی؟
- فقط مال خودت باشد.
آخر این عشق ممنوع شما به کجا رسید؟
اعدام میشوم...
چند سال بود که در تهران زندگی میکردی؟
7 سال
برای چه به تهران آمدی و اهل کجایی؟
بـرای کار آمدم و بهعنوان سرآشپز در یک سفارت مشغول بودم.
آیا آشنایی در تهران داری؟
بله تنها آشنایم پسرعمویم است.
درآمد ماهیانه ات چقدر بود؟
تقریباً 2 میلیون تومان بود که بیشتر آن را برای خانوادهام در شهرستان میفرستادم.
چه کسی از این رابطه شیطانی خبر داشت؟
پسرعمویم همه چیز را میدانست.
تو میدانستی که نیلوفر متأهل است؟
نه هرگز نمیدانستم...
چطور فهمیدی؟
از طریق پسرعمویم متوجه شدم.
چطور با نیلوفر آشنا شدی؟
از طریق تلگرام و فضای مجازی
چه چیزی در تو دیده بود که پیشنهاد دوستی داد؟
داخل گروه با هم چت میکردیم. من آدم شوخ طبعی بودم و به همین خاطر از من خوشش آمد.
چه چیزی اتفاق افتاد که دوستی شما ادامه پیدا کرد؟
به من میگفت پسر صادق و خوبی هستی و همانی هستی که دنبالش بوده... بعد از یک هفته آشنایی در تلگرام با هم قرارملاقات گذاشتیم.
آن روز چرا با خودت اسلحه بردی؟
نمیدانم فکر کردم اگر شوهر نیلوفر به من حمله کند از خودم دفاع کنم.
چند گلوله در اسلحه ات داشتی و آن را از کجا آورده بودی؟
6 گلوله داشتم. اسلحه را قبلاً بابت کاری که انجام داده بودم ازهمکارم گرفته بودم.
چرا نیلوفر را کشتی؟
نمیتوانستم تحمل کنم که او میخواهد جدا از من باشد.بعد هم به بهانه دادن دفترچه خاطراتی که در این هفت ماه با هم نوشته بودیم وگفتوگو با شوهرش به خانهاش رفتم. برای دیدار آخر...
الان در زندان چگونه روز و شب میگذرانی؟
شب و روزم با کابوس مرگ همراه شده و برای مردن روزشماری میکنم. من نباید نیلوفر را میکشتم.
منبع: روزنامه ایران
your comment
Follow this section's article RSS flux
Follow this section's comments RSS flux